نوعی زبان ساختگی است که در ایران وجود دارد و پس از زبان زرگری معروفترین زبانهای ساختگی است. در این زبان ’ر’ و ’غ’ در میان حروف کلمات اضافه میگردد. رجوع به زقزقه شود
نوعی زبان ساختگی است که در ایران وجود دارد و پس از زبان زرگری معروفترین زبانهای ساختگی است. در این زبان ’ر’ و ’غ’ در میان حروف کلمات اضافه میگردد. رجوع به زقزقه شود
ابوبکر محیی الدین محمد بن علی حاتمی طائی اندلسی. یکی از اعاظم حکمای صوفیه. مولد او در سال 560 ه. ق. بمرسیه. در هشت سالگی با کسان خویش باشبیلیه رفته و مقدمات علم در آنجا فراگرفته و سپس نزد دانشمندان بزرگ محل مانند ابن بشکوال و جز او به تکمیل معلومات خود پرداخته و به سال 590 بتونس و در 598 بمشرق سفر کرده و بدانجا متوطن شده و در همین سال توفیق زیارت خانه خدا یافته و دو بار یکی بسنۀ 601 و دیگری در 608 به بغداد مسافرت و مدتی کوتاه در آنجا بوده و در سال 611 نوبت دوم حج گذارده و سال بعد بحلب و پس از آن بموصل و آسیهالصغری شده و در همه جا سلاطین و امراء عصر مقدم او را عزیز داشته و رواتب و صلات بدو داده اند و او بفقرا بخشیده است. و در دمشق به سال 638 درگذشته است. قبر او در دامنۀ جبل قاسیون هم اکنون برجا و مشهور است. چندی ارباب تعصب آنجا را مزبله کردند وچون سلطان سلیم عثمانی شام را بگشود امر بتنظیف و تعمیر آن کرد. لقب شیخ بمغرب ابن سراقه و در مشرق به الشیخ الاکبر معروف است. محیی الدین را کتب بسیاری است نزدیک دویست جلد که هنوز یکی از مراجع اصحاب طریقت ودانشمندان دیگر است، از آنجمله: کتاب فتوحات مکیه. کتاب فصوص الحکم. کتاب تاج الرسائل و منهاج الوسائل. کتاب العظمه. کتاب السبعه. کتاب حلیهالابدال. کتاب محاضرات الابرار. کتاب التدبیرات الالهیه. کتاب مفاتیح الغیب. کتاب التجلیات. کتاب الخلوه. کتاب المدخل الی معرفهالاسماء. کتاب النقباء. کتاب عقیده اهل السنه. کتاب المقنع فی ایضاح السهل الممتنع. کتاب الهویه و الاحدیه. کتاب الاتحادالعشقی. کتاب الجلاله. کتاب الازل. کتاب عنقاء مغرب. کتاب ختم الاولیاء. کتاب شمس المغرب. کتاب الشواهد. کتاب مناصحهالنفس. کتاب الیقین. مشکوهالانوار فیما روی عن الله عز و جل من الاخبار. کتاب الاجوبه. قاموسی در اصطلاحات تصوف. الامرالمحکم. تحفهالسّفره الی حضرهالبرره. مجموع الرسائل الالهیه و جز آن. و بعض کتب را نیز بغلط بدو نسبت کرده اند از قبیل تفسیر قرآن که از عبدالرزاق کاشی است. ابن عربی را اشعاری صوفیانه نیز بوده که گرد کرده و بطبع رسانده اند. فقها و علمای ظاهر چه در زمان او و چه پس از او همیشه ابن عربی را بمذهب حلول و اتحاد متهم کرده اند و نیز عقیدۀ او بوحدت وجود و دعاوی او در مکاشفات غریبه اهل شرع را برخلاف او برانگیخته است و با اینهمه بعض از علما و فقهای عصراو و جز آن عصر مانند عبدالرزاق کاشی و سیوطی و فیروزآبادی در تعدیل و تزکیه و تصحیح عقاید او کوشیده اند. رجوع به جزء اخیر ترجمه ابن العربی ابوبکر شود
ابوبکر محیی الدین محمد بن علی حاتمی طائی اندلسی. یکی از اعاظم حکمای صوفیه. مولد او در سال 560 هَ. ق. بمرسیه. در هشت سالگی با کسان خویش باشبیلیه رفته و مقدمات علم در آنجا فراگرفته و سپس نزد دانشمندان بزرگ محل مانند ابن بشکوال و جز او به تکمیل معلومات خود پرداخته و به سال 590 بتونس و در 598 بمشرق سفر کرده و بدانجا متوطن شده و در همین سال توفیق زیارت خانه خدا یافته و دو بار یکی بسنۀ 601 و دیگری در 608 به بغداد مسافرت و مدتی کوتاه در آنجا بوده و در سال 611 نوبت دوم حج گذارده و سال بعد بحلب و پس از آن بموصل و آسیهالصغری شده و در همه جا سلاطین و امراء عصر مقدم او را عزیز داشته و رواتب و صلات بدو داده اند و او بفقرا بخشیده است. و در دمشق به سال 638 درگذشته است. قبر او در دامنۀ جبل قاسیون هم اکنون برجا و مشهور است. چندی ارباب تعصب آنجا را مزبله کردند وچون سلطان سلیم عثمانی شام را بگشود امر بتنظیف و تعمیر آن کرد. لقب شیخ بمغرب ابن سراقه و در مشرق به الشیخ الاکبر معروف است. محیی الدین را کتب بسیاری است نزدیک دویست جلد که هنوز یکی از مراجع اصحاب طریقت ودانشمندان دیگر است، از آنجمله: کتاب فتوحات مکیه. کتاب فصوص الحکم. کتاب تاج الرسائل و منهاج الوسائل. کتاب العظمه. کتاب السبعه. کتاب حلیهالابدال. کتاب محاضرات الابرار. کتاب التدبیرات الالهیه. کتاب مفاتیح الغیب. کتاب التجلیات. کتاب الخلوه. کتاب المدخل الی معرفهالاسماء. کتاب النقباء. کتاب عقیده اهل السنه. کتاب المقنع فی ایضاح السهل الممتنع. کتاب الهویه و الاحدیه. کتاب الاتحادالعشقی. کتاب الجلاله. کتاب الازل. کتاب عنقاء مغرب. کتاب ختم الاولیاء. کتاب شمس المغرب. کتاب الشواهد. کتاب مناصحهالنفس. کتاب الیقین. مشکوهالانوار فیما روی عن الله عز و جل من الاخبار. کتاب الاجوبه. قاموسی در اصطلاحات تصوف. الامرالمحکم. تحفهالسَّفَره الی حضرهالبرره. مجموع الرسائل الالهیه و جز آن. و بعض کتب را نیز بغلط بدو نسبت کرده اند از قبیل تفسیر قرآن که از عبدالرزاق کاشی است. ابن عربی را اشعاری صوفیانه نیز بوده که گرد کرده و بطبع رسانده اند. فقها و علمای ظاهر چه در زمان او و چه پس از او همیشه ابن عربی را بمذهب حلول و اتحاد متهم کرده اند و نیز عقیدۀ او بوحدت وجود و دعاوی او در مکاشفات غریبه اهل شرع را برخلاف او برانگیخته است و با اینهمه بعض از علما و فقهای عصراو و جز آن عصر مانند عبدالرزاق کاشی و سیوطی و فیروزآبادی در تعدیل و تزکیه و تصحیح عقاید او کوشیده اند. رجوع به جزء اخیر ترجمه ابن العربی ابوبکر شود
قسمتی از زبان باستانی ایران. (ناظم الاطباء). لغت پارسی باستان است و وجه تسمیۀ آنرا بعضی بفصیح تعبیر کرده اند و هر لغتی که در آن نقصانی نباشد دری گویند همچو اشکم و شکم و بگوی و گوی و بشنود و شنود و امثال اینها. پس اشکم و بگوی و بشنو دری باشد و جمعی گویند لغت ساکنان چند شهر بوده است که آن بلخ و بخارا و بدخشان و مرو است و بعضی گویند دری زبان اهل بهشت است که رسول صلی اﷲ علیه و آله فرموده اند که: ’لسان اهل الجنّه عربی او فارسی دری’. و ملائکۀ آسمان چهارم به لغت دری تکلم میکنند و طایفه ای برآنند که مردمان درگاه کیان بدان تکلم میکرده اند و گروهی گویند که در زمان بهمن اسفندیار چون مردم از اطراف عالم بدرگاه او می آمدند و زبان یکدیگر را نمی فهمیدند، بهمن فرمود تادانشمندان زبان فارسی را وضع کردند و آنرا دری نام نهادند یعنی زبانی که بدرگاه پادشاه تکلم کنند و حکم کرد تا در تمام ممالک به این زبان سخن گویند و جماعتی برآنند که وضع این زبان در زمان جمشید شد و بعضی دیگر گویند که در زمان بهرام. (برهان قاطع). رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 صص 19-25 و مقدمۀ برهان قاطع چ معین ص 25 ببعد و مقدمۀ لغت نامه و دری و ایران شود
قسمتی از زبان باستانی ایران. (ناظم الاطباء). لغت پارسی باستان است و وجه تسمیۀ آنرا بعضی بفصیح تعبیر کرده اند و هر لغتی که در آن نقصانی نباشد دری گویند همچو اشکم و شکم و بگوی و گوی و بشنود و شنود و امثال اینها. پس اشکم و بگوی و بشنو دری باشد و جمعی گویند لغت ساکنان چند شهر بوده است که آن بلخ و بخارا و بدخشان و مرو است و بعضی گویند دری زبان اهل بهشت است که رسول صلی اﷲ علیه و آله فرموده اند که: ’لسان اهل الجنّه عربی او فارسی دری’. و ملائکۀ آسمان چهارم به لغت دری تکلم میکنند و طایفه ای برآنند که مردمان درگاه کیان بدان تکلم میکرده اند و گروهی گویند که در زمان بهمن اسفندیار چون مردم از اطراف عالم بدرگاه او می آمدند و زبان یکدیگر را نمی فهمیدند، بهمن فرمود تادانشمندان زبان فارسی را وضع کردند و آنرا دری نام نهادند یعنی زبانی که بدرگاه پادشاه تکلم کنند و حکم کرد تا در تمام ممالک به این زبان سخن گویند و جماعتی برآنند که وضع این زبان در زمان جمشید شد و بعضی دیگر گویند که در زمان بهرام. (برهان قاطع). رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 صص 19-25 و مقدمۀ برهان قاطع چ معین ص 25 ببعد و مقدمۀ لغت نامه و دری و ایران شود
صاحب زبان نرم و ملایم. چرب سخن. نرم زبان: فریدون از آن نامداران خویش یکی را گرانمایه تر خواند پیش که بیداردل بود و پاکیزه مغز زبان چرب و شایستۀ کار نغز. فردوسی. جوان زبان چرب و شیرین سخن به از پیر نستوه گشته سخن. فردوسی. زبان چرب گویا و دل پردروغ بر مرد دانا نگیرد فروغ. فردوسی
صاحب زبان نرم و ملایم. چرب سخن. نرم زبان: فریدون از آن نامداران خویش یکی را گرانمایه تر خواند پیش که بیداردل بود و پاکیزه مغز زبان چرب و شایستۀ کار نغز. فردوسی. جوان زبان چرب و شیرین سخن به از پیر نستوه گشته سخن. فردوسی. زبان چرب گویا و دل پردروغ بر مرد دانا نگیرد فروغ. فردوسی